به مناسبت روز پرستار انجام شد:
دیدار پرسنل جهاددانشگاهی همدان با پرستار و همسر شهید
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد همدان، فاطمه عباسیکلثوم در دیدار با تعدادی از اعضای جهاددانشگاهی همدان که به مناسبت روز پرستار سه شنبه 8 آذر انجام شد، به سفر ناتمامی که همسرش را در آن از دست می دهد، اشاره و اظهار کرد: سال ۱۳۹۲ از آنجا که هم من و هم همسرم عاشق امام حسین(ع) بودیم، تصمیم گرفتیم به زیارت کربلا برویم، عید مبعث بود، به اتفاق خانواده همسر راهی شدیم، از مرز خسروی وارد عراق شدیم، نیم ساعت بعد از آن در اتوبوس در حال خواندن زیارت عاشورا با نوای شهید حجتی روحانی کاروان بودیم که بین اتوبوس ما و اتوبوس پشت سر که از کرمانشاه بود، یک خودروی انتحاری قرار گرفت.
سوپروایزر بخش روان بیمارستان سینا ادامه داد: یادآوری لحظه شهادت همسرم چون در کنارم بود، خیلی برایم تلخ است، هر چند شهادت برای خود شهید سعادت است اما تلخی آن همچنان بعد از گذشت ۹ سال برایم مانده است. همسرم -شهید احمد نعیمی- یک مرد تمام عیار بود و من این جمله را شاید بیشتر از آقایان همکارم میشنیدم، هر مردی در منزل رفتارهایی دارد که شناخت همسر او براساس آن رفتارها شکل میگیرد، او از هر لحاظ نمونه بود که لیاقت شهادت را داشت، بسیار مردمدار و با محبت بود، سعی میکرد احتیاجات آنها را رفع کند و بعد به فکر خود بود، حتی لحظات آخر قبل از شهادت در حال توزیع پذیرایی بین زائران و دادن آب به آنها بود که افراد کاروان به او سقا میگفتند.
وی افزود: لحظه وقوع حادثه متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، فقط احساس کردم لحظاتی بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم صدای زنگی در گوشم پیچید، چشمانم را باز کردم و دیدم سقف اتوبوس کامل ریخته است، به همسرم نگاه کردم، احساس کردم خوابیده است، او را صدا میکردم اما جوابی نمیشنیدم. با وجود اینکه پرستار هستم، متأسفانه نتواستم کاری برایش انجام دهم، نبضش را گرفتم، یکی در میان می زد، خواستم سی پی آر انجام دهم، دیدم دیگر جانی در بدن ندارد.
این همسر شهید اضافه کرد: انسان در لحظات اول در آن شرایط انکار میکند اما در نهایت در بیمارستان عراق فهمیدم که احمد از پیش ما رفته، خیلی سخت است عاشق کسی باشی و به یکباره او را از دست بدهی اما خدا را شکر میکنم که آنقدر زیبا رفت. گاهی در زندگی برای کوچکترین کارها به خاطر نبودن همسرم میمانم و میفهمم که چه کسی را از دست دادهام.
وی در توضیح حادثه گفت: در آن حادثه ۱۴ نفر از اتوبوس ما یعنی از استان همدان و چهار نفر از اتوبوس کرمانشاه به شهادت رسیدند. احمد و پدر همسرم شهید و مادر همسرم و دخترم که کوچک بود نیز جانباز شدند.
وی در ادامه با اشاره به شرایط کاری خود توضیح داد: ۲۲ سال است در شغل پرستاری مشغول هستم، ۱۶ سال است که در بخش روانپزشکی کار میکنم. سال ۱۳۹۲ که این اتفاق تروریستی در خاک عراق برایم افتاد، در بخش روانپزشکی مردان مشغول به کار بودم اما با توجه به حادثه پیش آمده و اینکه باردار بودم، به بخش روان زنان آمدم و از آن زمان تاکنون در این بخش به عنوان سرپرستار مشغول هستم.
انتهای پیام
نظر شما :